زیبایی ام را برای تو به حراج نمیگذارم
پسرک حواست باشد
من از جنس فاطمه ام
از جنس گلبرگی محمدی
یادت که نرفته است
کسی نگاه چپ به فاطمه میکرد عباس گردنش را میشکست
بـگـذار دلـت یـاد کـنـد از مـحـنـی از کـنـج خرابه و غـمِ دلـشـکـنـی افطار کـه شـد رقیه را یـاد کـن و بـا گریـه بـگو: مَن الذی أیتمَنی؟